مسافر
غمِ سرگردونیامو با تو صادقانه گفتم
اسمی که اسمِ شبم بود با تو عاشقانه گفتم
با تنم زخمی اگه بود بی رمق بود اگه پاهام
تازه تازه با تو گفتم اگه کهنه بود دردام

تو تموم طول جاده که افق برابرم بود
شوق تو راهتوشه من اسمِ تو همسفرم بود
منِ دلشیشه ای هر جا هر شکستن که شکستم
زیرِ کوه،بارِ غصّه هر نشستن که نشستم
عشق تو از خاطرم برد که نحیفم و پیاده
تورو فریاد زدم و باز خون شدم تو رگِ جاده
نیزه نمبادِ شرجی وسط دشت تابستون
تازیانه های رگبار توی چلّه زمستون
نتونستن،نتونستن جلوی منو بگیرن
از منِ خسته خسته شوق رفتنو بگیرن
حالا که رسیدم اینجا پرِ قصّه براگفتن
پر نیاز تو برای آه شنیدن و شنفتن
تورو با خودم غریبه از خودم جدا می بینم
خودمو پر از ترانه تورو بیصدا می بینم



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:









تاريخ : 28 ارديبهشت 1395برچسب:,
ارسال توسط حسام